جایی که شما شلوارک میپوشید ما زندگی میکنیم!
هرچه به روزهای پایان سال نزدیک میشویم دغدغه سفر و گردشگری برای بسیاری از مردم جدی میشود و بازهم این سوال مطرح می شود که چرا مردم برخی از مناطق چشم دیدن گردشگرها را ندارند و روی خوش به توریست ها نشان نمیدهند. مشکل «بیفرهنگی» مناطق محلی است یا مساله جای دیگری است؟ اگر قصد دارید که به یک گردشگر حرفهای تبدیل شوید مجله خبری آبادی 118 به شما خواندن این گزارش را پیشنهاد میکند.
مجله خبری آبادی 118پلاس: از لذتها و بخشهای هیجان انگیز سفر برای همه ما میتوان به آشنایی با فرهنگ دیگر شهرها و کشورها اشاره کرد. از این رو بیشتر ما برای فهمیدن و آشنایی با فرهنگ شهر مقصد؛ سعی میکنیم تا با انجام کارها و یا رفتارهایی، صمیمیت و نزدیکی به بومیهای منطقه نشان دهیم. غافل از اینکه شاید با همین صمیمیت، خطوط قرمز فرهنگی مردم منطقه را عبور کنیم.
اما اگر فکر میکنید سفر رفتن یا گردشگری تنها یک کوله انداختن یا چمدان جمع کردن است پس اجازه دهید به شما بگوییم که اشتباه فکر میکنید! گردشگران حرفهای بر این باورند که سفر و گردشگری یک مهارت است و گردشگر باید این مهارت را از راههای مختلف کسب کند. درست مثل کسی که تصمیم دارد پدر یا مادر خوب و با مهارت بالایی برای فرزندش باشد، گردشگر هم همین قصه و فرآیند را باید طی کند.
حقیقت ماجرا این است که اکثر ما با سیستم رفتاری خودمان به مسافرت میرویم. مثلا اگر عادت داشته باشیم همیشه با لهجهها و گویشهای مختلف شوخی کنیم؛ در شهر مقصد نیز همین را اجرا میکنیم و برایمان هم مهم نیست ممکن است جامعه محلی از این نمکپرانیمان ناراحت شود. حتی در مواردی نیز پیش آمده است که ما در مسافرتهایمان به حریم فرهنگی جوامع محلی بیتوجهی کردهایم و با بهانهای مانند لذت بردن از سفر؛ حرمت میزبان را شکستهایم. مثلا در سفر به یک جزیره، با صدای بلند موزیک خواندهایم. یا مثلا با این بهانه که در این فضا مطلوب آن است که یک موزیک با صدای بلند پخش کنیم؛ خودمان را قانع کردهایم که چنین کاری نه تنها اشتباه نیست بلکه در اصطلاح خودمانی نیز فضای ساحل و دریا اتفاقا همین را میطلبد و از لذتهایی است که گذشتن از آن غیرممکن است.
رضا علیاصل مدرس ملی فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری در گفتگو با مجله خبری آبادی 118؛ مثالهای دیگری درخصوص سیستمهای رفتاری اشتباه ذکر میکند:« مثلا دختر و پسر در یک جزیزه که جامعه محلی دارد با پوشش نامناسب عبور و مرور میکند. درحالی که جامعه محلی آن هیچوقت با آن پوشش ظاهر نمیشوند. وقتی هم به این رفتارها انتقاد میشود، میگویند ما آزاد هستیم و آزادی حق همه است. اما این اشتباه است. چرا که هیچ کجا در دنیا به بهانه آزادی وارد حریم زندگی آدمها نمیشوند.»
چگونه سفر تبعات فرهنگی به دنبال آورد؟
بیشک وقتی در جهان ما، استفاده از هر شیء راهکار و روش خاص خود را دارد؛ بدیهی است که رفتار با هر شخص و خانواده و در ابعاد بزرگتر رفتار در میان هر قومیت و شهری؛ آداب خود را دارد.
اما احترام به جوامع محلی در گردشگری از کجا برای جامعه جهانی به دغدغه تبدیل شد؟ در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی زمانی که گردشگری انبوه شکل گرفت، مشکلات زیادی در دنیا به وجود آمد. از مباحث آسیبزای این مشکلات عدیده؛ مباحث اجتماعی و فرهنگی بود. آدمها به یک شهر سفر میکردند و مشکلات فرهنگی و اجتماعی بسیار زیادی ایجاد میکردند. پس از این ماجراها؛ نشستی در ترکیه و بعد هم شیلی برای بررسی این اتفاقات برگزار شد و تصمیم بر آن شد تا کدهای اخلاقی در گردشگری تدوین شد. در نهایت ۱۰ کد اخلاقی از این بررسیها خارج شد.
اما شاید این پرسش برایتان مطرح شود که چرا اخلاق گردشگری به عنوان«کدهای اخلاقی» معرفی شد و به قانون تبدیل نشدند؟ علیاصل در پاسخ به این پرسش میگوید:« در هر کشور، قانون متفاوت است و ما نمیتوانیم در تمام کشورها قوانین یکسانی داشته باشیم. به طور مثال در کشورمان مسئله رعایت شئونات اسلامی را داریم اما در کشورهای دیگر این مسئله وجود ندارد. برای همین بر روی یک موضعی فراتر از قانون دست گذاشتند یعنی وجدان طبیعت است. مباحث اخلاقی نیز توسط وجدان آدمی مورد قضاوت قرار میگیرد و این امر را به گردشگر میرساند که ای گردشگر! هر جایی که میروی باید به گونهای رفتار کنی که حتی اگر در رابطه با یک مسئله قانونی وجود نداشته باشد؛ تو به وجدانت مراجعه کنی و آن کار را انجام ندهی.»
دقیقا سال گذشته بود که قطع تک درختِ نخل «روستای درک» در چابهار بهت و تعجب همه را برانگیخت و محلیها گردشگران را مقصر نابودی نمادِ حیاتِ ساحل درک میدانستند. پیشتر از آن نیز تکخوانی یکی از گردشگران روستای ابیانه کاشان، برای بومیان آن منطقه باعث دلخوری و ناراحتی شده بود. یا در موارد دیگر عدم رعایت شئونات اسلامی در شهرهای مذهبی کشورمان توسط توریستها بسیار دیده شده و گاهی اوقات بگو مگوها و بحثهای به وجود آمده؛ باعث دلخوری و ناراحتی میزبان و گردشگران شده است.
در بعضی موارد پوشش یا رفتارهایی در شهرهای بزرگ، عادی و متدوال است درحالی که در شهرهای کوچکتر و با آداب و رسوم مختلف؛ چنین نیست و سر زدن چنین رفتاری خارج از عرف میزبان به حساب میآید.
اما واقعیت ماجرا در توسعه گردشگری؛ مستلزم احترام متقابل بین گردشگر و جامعه محلی است. این موضوع بسیار مهمی است و قصد دارد این مسئله را بفهماند که اگر شما قصد توسعه گردشگری در یک منطقه را داشته باشید، حتما باید طبق قاعده« احترام متقابل میان گردشگر و جامعه محلی» پیش بروید.
مصداقهای اولین کد اخلاقی گردشگری
پرسش دیگر ما از این مدرس ملی فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری این است که اساسا احترام در گردشگری به جوامع محلی چیست؟«احترام متقابل میتواند شامل این باشد که من پوششم طبق عرف آن منطقه باشد. مثلا اگر یکجایی؛ مردان آن منطقه با لباس کوتاه در شهر پرسه نمیزنند، گردشگر نباید با شلوارک در آن شهر بچرخد. یا مثلا نوع خطاب قرار دادن جامعه محلی یکی دیگر از موارد احترام متقابل است. از آن جایی که من راهنمای تور هستم، دیدهام که برخی آدمها دوست دارند با نوع پوشش و یا لهجه جامعه محلی شوخی کنند. جامعه محلی هوشمند هستند و اگر با سکوت یا نوع لبخند خاصش گردشگر را همراهی کند، به معنی آن نیست که متوجه شوخی نشده باشد.»
علیاصل همچنین عنوان میکند که از موارد دیگر احترام متقابل مراسم، آیینها و عقاید است.«ممکن است به جایی سفر کنیم که بخواهیم در مراسم یا رقص محلیشان شرکت کنیم. ما حق نداریم از خودمان ریز رفتارهایی نشان دهیم که جامعه محلی احساس کند که دارد به او بیاحترامی میشود. در مراسم محلی چه عزا و چه شادی؛ من تنها یک بیننده هستم و کاری ندارم چه اعتقادی دارند یا چه لباسهایی به تن دارند. من تنها باید ببینم و مفاهیم را برای ارتقای خودم دریافت کنم و اصلا مهم نیست که ممکن است این موارد با اعتقادات من مشکل داشته باشد. من تنها یک گردشگر هستم و در رابطه با چنین مسائلی هرگز وارد گفتگو نمیشوم. نباید گردشگر به گونهای رفتار کند که یک تهدید فرهنگی اتفاق بیفتد. مثلا نباید اصرار کنیم که بچههای کوچک در یک منطقه از ما پول بگیرند چرا که با این حرکت آنها را بد عادت میکنیم و پس از دیدن هر گردشگر یک انتظاری از آن خواهند داشت. باید به تم رفتاری جامعه محلی اهمیت داده شود.»
هر کدام از ما دوست، آشنا یا فامیلی در خانواده داریم که دنبال ریز به ریز معایب آدمها میگردد تا در یک فرصت مناسب شروع به سخنرانی کند. شاید اصلا آن دوست و آشنایی که این خصلت رفتاری را دارد، خودمان باشیم. حتی ممکن است درخصوص یک عقیده؛ حرفها و نظرتان صحیح باشد اما در سفر، این خصلت بیاخلاقی محسوب میشود.
مدرس ملی فدراسیون جهانی راهنمایان گردشگری درباره این مسئله توضیح میدهد که گردشگر توانایی کافی برای اصلاح عقاید نادرست جامعه محلی را ندارد.« اگر عقاید غلطی در جامعه محلی وجود داشته باشد، من به عنوان گردشگر در موقعیتی قرار ندارم که آن را اصلاح کنم. چرا که تخصص ویژه نیاز دارد و باید توسط نخبگان همان جامعه محلی اصلاح شود. مثلا فرض کنید در یک جامعه محلی، زنان کاملا در پستو و نهان در مراسمات مینشینند. اگر خانمی به عنوان یک گردشگر به آن منطقه سفر کرده باشد و قصد داشته باشد تا به نفع زنان آنجا این رفتار را اصلاح کند؛ شاید در وهله اول سخنان او درست باشد. اما ما نمیتوانیم در لحظه تغییر ایجاد کنیم و چنین عقایدی باید توسط نخبگان محلی، افراد مورد اعتماد و یا نخبگان غیرمحلی که تجربه کافی دارند اصلاح شود.»
در بُعد دیگر احترام به شهرِ میزبان یا همان رعایت اخلاق گردشگری؛ توجه گردشگر به محیط زیست شهر مقصد است. برهم زدن محیط بکر یک شهر با تولید یا پخش صداهای ناهنجار مثلا در جنگلهای شمال یا سواحل شمال و جنوب کشور، برهم زدن اکوسیستم طبیعی با تولید بیرویه زباله مثلا در اردوهای راهیان نور و یا آتش به پا کردن در همان مناطق شمالی و ساحلی؛ از متداولترین کارهایی است که گردشگران بدون درنظر گرفتن اصول اخلاقی گردشگری انجام میدهند. حتی تجاوز به حریم یک باغ حفاظت شده نیز میتواند از مثال مرتبط با این دست از رفتارها باشد.
آخرین اخطارها!
هرچند مثالهایی از این دست و عدم نگه داشتن حرمت میزبان در مسافرت، توسط گردشگران متعدد است و به میان آوردن تمام آنها از حوصله نویسنده و خواننده این گزارش قطعا خارج است! علیاصل این موضوع را «احترام به نظام مالکیت» میخواند.
«زمانی که منِ گردشگر با خانوادهام به یک روستا سفر میکنم و با باغی مواجه میشوم که حریم مالکیت آن با چند چوب و چند پاره سنگ مشخص شده باشد. ممکن است از روی آنها بگذرم و وارد باغ شودم. درحالی که آن چوب و سنگها در روستا به عنوان نظام مالکیت مشخص برای اهالی منطقه باشد که اعلام میکند کسی حق ورود به آن باغ را ندارد. نظام مالکیت برای شهرنشینها در قفل شده آهنی است. درصورتی که در روستا چنین نیست. شاید خانه حیاط داری وجود داشته باشد که دیوارهای کوتاهی هم داشته باشد و خانواده آن به راحتی تردد میکنند و حالا ما درحال گذر آنجا هم ممکن است نگاهمان به اهالی آن بیفتد. درحالی که نظام مالکیت روستا میگوید هنگام عبور حداقل اعلام حضور کنیم. در مواردی حتی افراد نسبت به این امر اعتراض میکنند.»
طبیعتا مردم محلی هر منطقهای در این جهان؛ مشتاق ورود گردشگر به شهر و استانشان هستند و در حالت طبیعی از دیدن گردشگر در خیابان شهرهایشان خوشحالند. مثلا نگارنده همین گزارش به عنوان یک خبرنگار خوزستانی از ورود مسافر و گردشگر به خوزستان خوشحال خواهد بود. اما وقتی گردشگران بایستههای اخلاقی گردشگری را رعایت نکنند طبیعتا نگارنده گزارش از گردشگرانی که به خوزستان سفر میکنند دلخور خواهد شد.
علیاصل عواقب این دلخوریها را نیز به مجله خبری آبادی 118 میگوید:«اگر احترام متقابل به وجود نیاید، جامعه محلی به ورود گردشگر بیتفاوت میشود و دیگر برای او فرقی ندارد که منطقهاش گردشگر بیاید یا نه. اگر مسئله شدت بگیرد، جامعه محلی وارد مرحله رنجش میشود. در اینجا بسیار مهم است که سیاستگذاران گردشگری استان وارد عمل شوند و سریعا عمل کنند. اگر از این مرحله نیز عبور کند و شدت بگیرد، گردشگر و جامعه محلی وارد تهاجم میشوند. در یک آن خشم شکل گرفته و ما در بسیاری موارد دیدهایم که گردشگر وارد روستا شده است؛ دهیار و جوانان ده با چوب برای میزبانی و استقبال از گردشگر ایستادهاند!»
در آستانه آغاز سفرهای نوروزی، خوب است بدانیم که طبق بیانیه سازمان ملل جامعه محلی دارای حق است. بنابراین تمام هنجارها، فرهنگ و رفتار جوامع محلی باید برای گردشگر مهم باشد. ما در رفتن یا نرفتن به یک منطقه حق انتخاب داریم ولی اگر تصمیممان به سفر به یک منطقه خاص شد؛ باید به رفتار جامعه محلی احترام بگذاریم.
انتهای پیام