سفر به تنها اکوموزه ایران در دل جنگلهای سراوان
مجله خبری آبادی 118/گیلان در این موزه، خانههایی با هویت معماری خانههای روستایی گیلان و سبک زندگی و معیشت مردم گیلان را میتوان دید. و هر گردشگری که از موزه میراث روستایی گیلان بازدید میکند، با الگوی معماری خانههای روستایی آشنا میشود.
«اکوموزه»، به موزههایی گفته می شود که در فضای باز ایجاد شده اند. در حال حاضر حدود ۳۰۰ اکوموزه در جهان وجود دارد. ۲۰۰ اکوموزه در اروپا و عمدتاً در فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و لهستان ایجاد شده است. موزه آلزاس فرانسه یکی از معروفترین آنهاست که بعد از انقلاب صنعتی ایجاد شد.
موزه میراث روستایی گیلان، تنها اکوموزه ایران است که در 480 هکتار از جنگلهای سراوان و در بهترین موقعیت مکانی برای مسافران ایجاد شده است. این موزه در مسیر اصلی جاده ترانزیت سراوان- رشت و سمت چپ آزادراه فومن ایجاد شده است.
ایده ساخت این موزه بعد از زلزله سال 1369 در ذهن دکتر محمود طالقانی نقش بست که 24 ساعت بعد از زلزله بعنوان جامعه شناس دررودبار و منجیل حضور یافت. نخستین کارگاه پروژه، به سرپرستی دکتر طالقانی در اردیبهشت ماه 1384 راهاندازی میشود و طی سالها زحمت دکتر طالقانی و تیم همراهش، در 9 فاز اجرایی می گردد. اجرای فاز دهم این موزه هنوز باقی است و قرار است معماری مبتنی بر چوب ایران با کشورهایی نظیر ژاپن مبادله شود.
در این موزه، خانههایی با هویت معماری خانههای روستایی گیلان و سبک زندگی و معیشت مردم گیلان (معماری خانههای نوار ساحلی، خانههای کوهستانی، کوهپایه، معماری خانههای جلگه غرب و جلگه شرق گیلان) آشنا میشود. و چندین ساعت زمان میبرد تا علاوه بر مشاهده خانههای روستایی که با زحمت فراوان در روستاهای مختلف گیلان «واچینی» و در موزه «دوباره چینی» شده است، با سبک زندگی روستایی هم آشنا شود.
نمایش سبک زندگی و کار مردم گیلان را هم که مبتنی بر کشاورزی بوده، میتوان دید. بعنوان مثال، در ساختمان موسوم به «تِل انبار» میتوان نوغانداری و چگونگی پرورش کرم ابریشم را دید. در این موزه همچنین، شالیزاری وجود دارد که هنوز به شیوه کاملا سنتی توسط زنان نشاکاری میشود.
پخت انواع نان و شیرینیهای محلی گیلان، تولید انواع صنایع دستی همچون؛ حصیربافی، مروار بافی، چوب تراشی و… را می توان از نزدیک دید و صنایع دستی مورد علاقه را خریداری نمود.
علاوه بر نمونهخانهها، میتوان ساختمانهای جانبی برخی روستاها را هم دید؛ موزه مشاهیر، مدرسه، مسجد، کوره ذغال، محل نگهداری دام و طیور و… از این جمله است.
خانههای موجود در موزه از روستاهای مختلف گیلان «واچینی» و در موزه «دوباره چینی» شده است. برای آموزش این فن، تیمی از مهندسان و جامعه شناسان به آلزاس فرانسه میروند تا این فن را آموخته و نحوه مذاکره با مالکان را بررسی نمایند.
به گفته راهنمایان موزه، برای انتقال بنا، در مرحله نخست، گروهی از کارشناسان متخصص عمران، معمار و مردم شناس به منظور شناسایی بناها به منطقه مورد مطالعه اعزام و خانه مورد نظر را از میان نمونه های موجود گزینش میکنند. معیار این گزینش، قدمت بنا، اصالت معماری، سالم بودن و کمترین دخل و تصرف در الگوی معماری است. پس از این انتخاب بنا توسط صاحبخانه به موزه اهدا و یا خریداری میشود. سپس کارشناسان معماری و مردم شناسی پیرامون معماری بنا، فرهنگ مردم آن روستا و سبک زندگی ایشان مطالعات میدانی می کنند. پس از آن معماران گروه، از خانه رولوه تهیه و پس از آن لایه برداری میکنند و تمامی مراحل مستندسازی میشود. پس از مطالعه و ترسیم نقشهها بصورت کامل، تمام قطعات قابل انتقال بنا پلاکگذاری و از بدنه اصلی جدا میشود. و برای هر طبقه از رنگ متفاوت برای نوشتن شماره قطعات و پلاکها استفاده میشود. قطعات به موزه منتقل شده و با همان ترتیب پلاکگذاری، بنا دوباره چینی میشود. در واقع در این موزه تمام یک بنا بصورت یکجا بنمایش درمیآید.
اگر از این موزه دیدن کنید، میبینید جلوی هرکدام از این خانهها، شناسنامه بنا و مالک و احیانا عکس هایی از خانواده مالک قابل مشاهده است.
در بیشتر این خانهها، «کَله» یا همان اجاق گلی را میتوان دید. روی تلار خانهها صندوق بزرگ چوبی است که در گذشته مخصوص نگهداری برنج بوده است و داخل حیاط خانههای جلگه شرق گیلان، ساختمان «کندوج» را هم میتوان دید. کندوج بنایی با کرسی چینی بلند و به شکل مخروطی بود که سقف آن با ساقه های برنج پوشیده شده و کل سازه بر ستون های چوبی عظیم الجثه ای استوار است. «کندوج» انبار نگهداری و خشک کردن برنجی بود که با ساقه درو میشد و از کندوج آویزان میکردند تا در اثر گرمای هیزم خشک شود.
به گفته راهنمای موزه، خانههای شرق گیلان به نحوی ساخته میشد که کل سازه بر روی الوارهای ضخیم بعلاوه شکل قرار گرفته است. این سبک از معماری کمک می کرد در زمان بارندگی شدید و ایجاد سیلاب، آب از زیر بنا عبور کند. افزون بر آن این الوارها در زمان زلزله، همانند ریل عمل می کرد که کل سازه با تکانش زلزله جابجا می شد ولی سازه تخریب نمی گشت.
خانههای کوهستانی هم به لحاظ معماری و مصالح، تفاوت چشمگیری با خانههای جلگه و نوار ساحلی دارند و برخلاف سقف خانههای روستایی که با کولش برنج پوشیده می شد، سقف خانههای کوهستانی با لتههای چوب پوشانده می شد و عمده مصالح خانه های کوهستانی بجای چوب از سنگ ساخته میشد.
کف پوش بسیاری از خانههای روستایی گیلان در گذشته عمدتا حصیر بود. و اگر کسی تمکن مالی داشت، نمد و گلیم می خرید. در موزه میراث روستایی گیلان میتوانید از نزدیک ببینید چطور گیاههای بلند و پهن موسوم به «لی»- که در کنار مرداب و برکهها می روید- بهم بافته شده و به کف پوش های حصیری و دیگر صنایع دستی تبدیل میشود.
آنچه دکتر طالقانی از میان آوارهای زلزله سال 1369 دیده بود، به گفته خودش «تخریب معماری سنتی گیلان» بود.
انتهای پیام